متداول ترین چسب مورد استفاده در موزاییک برای حیاط ملات بود که کارکرد آن در قرن بیستم عمدتاً توسط انواع سیمان ها یا چسب های مدرن و سخت تر انجام شد.
در طبقات رومی، دو تا سه لایه ملات جلوتر از بستر قرار میگرفتند که قرار بود یک تسری رو به روی آن حمل کند. لایه اول بر روی پی ضخیم سنگی قرار داشت که از نشستن بستر ملات و ایجاد ترک جلوگیری می کرد.
برای موزاییک های دیواری، آماده سازی به همان اندازه پر زحمت بود، و در بسیاری از موارد استفاده از عایق رطوبتی از رزین یا قطران قبل از ریختن ملات انجام می شد.
سپس دو لایه ملات درشت و زبر به دنبال داشت که پایداری آن اغلب توسط میخ های بزرگی که قبل از شروع کار تخمگذار به درزهای دیوار زده شده بود، بهبود می یافت.
لایه سوم و آخرین لایه قوام خوبی داشت و اغلب، مانند ملات موزاییک کف، حاوی سنگ مرمر پودری و عناصر اتصال دهنده مانند آجر کوبیده بود.
در نقاشی دیواری، تخت چیدمان به صورت تکه هایی استفاده می شد که هرگز بزرگتر از اندازه مورد نیاز برای یک روز کار نبودند.
در یک سطح نقاشی شده، شکستگی بین مراحل مختلف کار به راحتی قابل تشخیص است. کشف آنها در موزاییک دشوارتر است.
نقاشیهای زیرین متعددی که در موزاییکهای دیواری کشف شدهاند نشان میدهند که طرحهایی، اغلب با جزئیات و با رنگهای اصلی پیشنهادی، روی تخت چیده شدهاند تا بهعنوان راهنما برای چیدمان تسریها عمل کنند.
تصور می شود که روش های مشابه بخشی از تکنیک موزاییک کف بوده است. در موزاییکهای کلیسا، طرحهای اولیه زمختی بر روی لایههای زیر تخت چیدمان و در مواردی حتی بر روی خود دیوار آجری یافت شده است.
این نوع طرح مقدماتی، که مشابههایی برای نقاشی دیواری وجود دارد، نشان میدهد که هنرمند قبل از ایجاد طرحی دقیقتر روی تخت چیدمان، طرح کلی دکوراسیون را امتحان کرده است.
بدون دیدگاه